جستجو برای:
سبد خرید 0
  • در مسیر معجزه
    • درباره ما
      • تماس با ما
  • دوره های آموزشی
    • معرفی دوره های آموزشی
  • گنجینه
  • مجریان برتر میلیاردر
  • فایل های هدیه
    • تکنیک های طلایی مالی
در میسر معجزه
  • در مسیر معجزه
    • درباره ما
      • تماس با ما
  • دوره های آموزشی
    • معرفی دوره های آموزشی
  • گنجینه
  • مجریان برتر میلیاردر
  • فایل های هدیه
    • تکنیک های طلایی مالی
ورود / ثبت نام
0

وبلاگ

در میسر معجزه > وبلاگ > گنجینه > ریشه‌های پنهان احساس بی‌لیاقتی و اثرات آن بر ذهنیت فراوانی

ریشه‌های پنهان احساس بی‌لیاقتی و اثرات آن بر ذهنیت فراوانی

22 اردیبهشت 1404
ارسال شده توسط ادمین
گنجینه

از ملموس‌ترین جاهایی که می‌توانیم « احساس عدم لیاقت» را در خود شناسایی نماییم‌، زمانی است که میخواهیم یه کالایی (خدماتی ،فایلی ،آموزشی، یا هر مایحتاج زندگی ،حتی شده ماست و پنیر و…) بخریم و قبل از همه برچسب قیمت ها را چک میکنیم ، و به شدت بر سر بهای کالای مورد علاقه‌مان چانه می‌زنیم یا بدتر از همه، با اینکه توان تهیه‌اش را داریم، اما به دنبال راهی برای نپرداختن قیمت واقعی آن و تخفیف گرفتن هستیم. یعنی همیشه داشتن خواسته‌هامان را موکول به زمانی می‌کنیم که‌ یک جنس تخفیف بخورد!!.

در یک کلام، پرداختن بهای خواسته‌هامان برای ما کاری بسیار سخت میشه!.

 

به خاطر این برنامه ذهن ناخودآگاه که اتفاقا داره بصورت پنهانی انجام میشه و بصورت ناخودآگاه و بدور از هوشیاری ما داره اتفاق میفته، وقتی بابت کالا یا تجربه ای پول می پردازیم که دوست داریم، گویی جان از بدنمان خارج می‌شود و به شدت احساس بدی پیدا می‌کنیم و این بدترین فرکانس درباره « احساس لیاقت و بعدا کمبود پول ، ثروت و موهبت» است که‌ یک آدم به عنوان خالقی که با فرکانس‌های ذهنیش‌، تجربه‌ها و اتفاقات را جذب میکند ،می‌تواند ارسال کند. فرکانسی که از یک طرف ما را وارد مدار بی ارزشی و بی لیاقتی میکند و از طرف دیگه ذهنمان را آغشته به ارتعاش و انرژهای کمبود میکند و همزمان از نعمت‌های بیشتری دور می‌کند.

اگر خوب خودمان را بشناسیم و ریشه ی رفتارها و واکنش هایمان را بدانیم، می فهمیم که موضوع‌ تخفیف گرفتن نیست بلکه پای چند برنامه پنهان بسیار جدی در لایه های عمیق ذهن ناخودآگاهمون در میان است که خودشان را به شکل تلاش برای به دست آوردن خواسته هایمان با تخفیف، نشان می‌دهند

گفتیم ریشه : ریشه اینجا در مثال تخفیف گرفتن چیه ؟ حس و ارتعاش بی لیاقتی و حس کمبود .

نتیجه چیه: نتیجه تقلا و تلاش برای تخفیف گرفتن است ، نپرداختن بهای خواسته هامونه که ریشه اش بصورت ارتعاشی و فرکانسی در ذهن ناخوداگاهمونه که بصورت زیر پوستی و نااگاهانه ما را هل میده برو تخفیف بگیر ، یا ولش کن گرونه و الی آخر…

به همین دلیل  دوست دارم یک نکته اساسی را اول از همه به خودم و سپس به همه افرادی که این متن را می‌خوانند و به دنبال جذب های مالی از ناشناخته ها و بصورت پایدار  هستند‌، یادآور شوم و برنامه ای  را به آن‌ها نشان دهم که شناختن و رفع کردنش‌، از هر تخفیفی که بخواهی بدست بیاوری، سودمندتر است و می تواند عاملی باشد برای جذب و باز شدن ثروت‌های بسیار و نامحدود به زندگی ات .

نکته اساسی اینه که : تخفیف، به تاخیر انداختن ها، دنبال وام و قسط و قرض بودن ها ، دنبال نسیه بودن ها و هزاران علف هرز که آفت زندگی و خوشبختی است فقط نتیجه است ، یک رفتار و عادت رفتاری است که از ارتعاش و انرژی های پیاپی به ذهن ناخوداگاه داده شده است نشات گرفته است .

یعنی ارتعاش و فرکانس اعتقاد به کمبود نعمت، ثروت، عشق، موفقیت و هر چیزی است که‌ ما آن را ارزشمند می‌دانیم.

کار به همین جا ختم نمی‌شود و اعتقاد به کمبود و عدم لیاقت مثل یک دستگاه مولد، شروع به تولید هزاران افکار و نتیجه محدود کننده‌ی دیگر نیز می‌نماید که در تمام تار و پود وجودمان ریشه می‌دواند و ما را وارد مداری می‌کند که از مدار ثروت های خودبخودی و از ناشناخته ها فرسنگ‌ها فاصله می‌گیریم.

به همین دلیل‌، حتی تجسم کردن و تصویرسازی ثروتمند بودن هم برایمان سخت می‌شود چون در ذهن ناخوداگاه نورون هایی برای سیم کشی جدید وجود ندارد و همه نورون ها و سیم کشی ها توسط ارتعاش و انرژی کمبود و بی لیاقتی اشغال می شود و هرگونه نورون و سیم کشی جدید به منزله قیام در مقابل میلیون ها نورون و سیم کشی های بی لیاقتی و اعتقاد به کمبود است ، به عبارتی مدار تخفیف خواستن‌، با مدار خواستنِ ثروت‌، از هم جدا هستند. نمی‌توانی هم به دنبال تخفیف باشی و هم اعتقاد و برنامه ذهنی فراوانی را بسازی.

نمی‌توان به فراوانی اعتقاد داشته اما مرتب به دنبال تخفیف، وام و قسط و نسیه و به تاخیر انداختن ها نیز بود. این دو مسیر‌، خلاف جهت هم هستند به همین دلیل ذهن تو مرتبا در این مسیر در حال رفت و برگشت هستی.

برنامه ذهنی محدود کننده دیگه همونطور که گفتم، «برنامه ذهنی و مدار ذهنی حس عدم لیاقتِ داشتن ثروت» است که بصورت کاملا نامحسوس و ناآگاهانه در ذهن ناخوداگاه ریشه دارد . به این معنا که‌، درباره تجربه‌ی نعمت‌های بیشتر‌، احساس لیاقت نداری. خصوصاً هرچه آن نعمت‌ها تجملی‌تر باشند‌، به خاطر احساس عدم لیاقت‌، راضی کردن خودت و ذهنت برای تجربه‌ی آن نعمت‌ها سخت‌تر خواهد بود‌، حتی اگر مشکلی در پرداخت بهای آن نداشته باشی!

در واقع این برنامه منفی ذهنی، یعنی احساس عدم لیاقت‌، زاییده‌ی اعتقاد به کمبود است. یعنی باور به این‌که‌ جذب پول، کار سختی است. حتی اگر آدمهایی را ببینی که به راحتی در حال پول ساختن هستند‌، به خودت خواهی گفت‌:

خوب‌، من آنقدرها خلاق نیستم که از عهده‌ی این کار بر بیایم (که خودش نشانه‌ای محکم از عدم لیاقت و باور نداشتن توانایی‌هایت است). یا آن ها از راههای نامناسب پول در میاورند ، یا فلانی کسب و کار داره و هزاران بهانه که ذهن بخاطر غالب بودن ارتعاش و انرژی های کمبود و حس بی لیاقتی تولید می کند ( البته خودبخود و قبل از اینکه خودت آگاه باشی!) در نتیجه تنها راه‌کار برایت این خواهد بود که :

مراقب باشی در خرج پول‌، از هرگونه اسراف پرهیز نمایی و با این نگاه‌، آنقدر خودت را در مدار کمبود ثروت پیش می‌بری که‌، ترجیح می‌دهی فقط برای نیازهای فوق ضروری هزینه نمایی. سپس آنقدر درباره نیازهایت دچار سوء تفاهم می‌شوی که نیازهای ضروری را نیازهایی تعیین می‌کنی که به زنده‌ماندن وابسته است و هرگونه تجاربی که مربوط به روح و روانت است و اصلاً برای تجربه‌ی آن نعمت‌ها به این جهان آمدی را غیر ضروری می‌دانی مثل:

تجربه اقامت در یک هتل زیبا برای چند روز

یا تجربه خوردن غذا در یک رستوران که بهایش به اندازه هزینه یک ماه غذا در منزل است

یا تجربه سفر با بلیط فرست کلاس که بهایش به اندازه چندین سفر است

یا تجربه …

یا حتی تجربه استفاده از مبلمان چرم به جای اجناس چینی.

در حالیکه بی خبری دلیل اینکه هر روز از تجربه‌ی این نعمت‌ها فاصله‌ی بیشتری می‌گیری‌، همین نوع نگاه است و نه عدم توانایی ات در جذب ثروت!

مثلاً  ترجیح می‌دهی خودت از وسایل بی‌کیفیت استفاده نمایی و وسایل گران‌بها و با ارزش را برای میهمان بگذاری…

به همین دلیل وسایل زندگیِ تو شامل دو دسته است:

ظروف دَمِ دستی بی‌کیفیت برای خودت و ظروف لاکچری زیبا برای میهمان

ملافه پاره و پوره و بی کیفیت و قدیمی برای خودت و ملافه نخی و خوشبو و خوش‌رنگ برای میهمان

و اینها بخشی از رفتاری است که ریشه آن در ذهن ناخودآگاه وجود دارد ، ارتعاش و انرژی کمبود و بی لیاقتی که پا به پای هم همدیگر را تقویت می کنند و زندگی تو را از مصادیق خودش احاطه می کنند ، اینها واقعیت تو می شوند نه بخاطر اینکه حقیقت دارند بخاطر اینکه تو در برابر این نوع ارتعاش و برنامه های ذهنی که هیچکدام هم مال تو نیستند تسلیم شده ای و زمام و افسار ذهنت را دو دستی به این دو برنامه و مدار قدرتمند منفی جذب مالی داده ای…

قبلی رونق بخشیدن به کسب و کاری که شکست خورده
بعدی طریقه نوشتن تمرین سناریوی زندگی دلخواه

پست های مرتبط

22 اردیبهشت 1404

نقش عزت نفس در موفقیت مالی پایدار

Author Avatar
ادمین
ادامه مطلب

22 اردیبهشت 1404

نحوه برداشتن قدم های به تعویق افتاده

Author Avatar
ادمین
ادامه مطلب

22 اردیبهشت 1404

منطق هایی در مورد نماندن در احساس بد

Author Avatar
ادمین
ادامه مطلب

22 اردیبهشت 1404

مشکلات اقتصادی ، بحران یا بازتاب ذهن

Author Avatar
ادمین
ادامه مطلب

22 اردیبهشت 1404

قدرت ذهن و فرکانس در جذب خواسته ها

Author Avatar
ادمین
ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • تکنیک های طلایی مالی
  • فایل های هدیه
  • گنجینه
  • معرفی دوره های آموزشی
آخرین دیدگاه‌ها
  • Ali در معنای فرکانسی سوره حمد قسمت اول
  • Ali در خرج کردن با شادی
  • حمید در خرج کردن با شادی
  • رضا در خرج کردن با شادی
  • فاطمه قلیجیان در تجسم خواسته
لوگو سفید مسیر معجزه

پاداش تغییر آگاهانه و عامدانه ؛ غیرقابل باور و غیرقابل محاااااسبه است ، پاداش تغییر آگاهانه بودن همیشگی #در_مسیر_معجزه است.


تنها مرجع فروش محصولات ، فقط و فقط از طریق همین سایت darmasirmojeze.com  می‌باشد و هر فردی به هر طریقِ دیگری محصولات را به دست بیاورد‌ ،  مجموعه در مسیر معجزه  به هیچ عنوان رضایت ندارد و قانونا و شرعا حرام است.

دسترسی سریع
Instagram Youtube
  • قوانین سایت

شماره پشتیبانان سایت 

09111952147 / 09189495856

تنها پیج اینستاگرام در مسیر معجزه 

ebrahimmansurii

ایمیل جهت مشکلات فنی سایت

alitgv@ymail.com

نمادها

 © توسعه توسط یافابرند – 2025

ورود
با شماره موبایل
آیا هنوز عضو نشده اید؟ اکنون ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ اکنون وارد شوید